خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماتیک
[اسم]
el pintalabios
/pˌintalˈaβjos/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: pintalabios]
1
ماتیک
رژ لب
1.Leticia sacó el pintalabios de su bolso y se pintó los labios frente al espejo.
1. "لتیسیا" رژ لبش را از کیفش بیرون آورد و مقابل آیینه رژ زد.
کلمات نزدیک
repelente de insectos
protector solar
crema para el cuerpo
cepillo
champú
rímel
esmalte para las uñas
base
lima de uñas
sombra de ojos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان