خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تخته
[اسم]
el pizarrón
/pˌiθarˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: pizarrones]
1
تخته
1.María resolvió el problema de matemáticas en el pizarrón.
1. "ماریا" مسئله ریاضی روی تخته را حل کرد.
کلمات نزدیک
pizzara
estudiante
carrera
ropa interior
sudadera
estudios sociales
estudios de religión
panadero
vendedor
jefe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان