خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چوگان
2 . قطب (جغرافیا)
3 . تیشرت یقهدار
4 . قطب (فیزیک)
5 . مرکز
6 . بستنی یخی
[اسم]
el polo
/pˈolo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
چوگان
1.Estamos preparando a nuestros caballos para el polo.
1. ما داریم اسبهایمان را برای چوگان آماده میکنیم.
2
قطب (جغرافیا)
1.El Polo Sur es mucho más frío que el Polo Norte.
1. قطب جنوب بسیار از قطب شمال سردتر است.
3
تیشرت یقهدار
پولوشرت
1.Te verás mejor si reemplazas la remera por un polo.
1. اگر بهجای تیشرت یک پولوشرت بپوشی، بهتر بهنظر خواهی رسید.
4
قطب (فیزیک)
1.Los polos opuestos de los imanes se atraen.
1. قطبهای مخالف آهنربا یکدیگر را جذب میکنند.
5
مرکز
قطب
1.Este barrio es el polo cultural de la ciudad.
1. این محله قطب فرهنگی شهر است.
2.La protesta comenzó en el polo de la ciudad.
2. اعتراض در مرکز شهر شروع شد.
6
بستنی یخی
1.En verano me como por lo menos tres polos al día.
1. در تابستان حداقل روزی سه تا بستنی یخی خوردم.
کلمات نزدیک
balonmano
rugby
béisbol
críquet
voleibol
lacrosse
hockey sobre césped
voleibol de playa
fútbol australiano
fútbol americano
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان