خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پودر
2 . گردوخاک
[اسم]
el polvo
/pˈɔlβo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
پودر
1.Puedes usar palitos pero yo prefiero el polvo de canela para mi té.
1. میتوانی از چوبش استفاده کنی، اما من برای چای پودر دارچین را ترجیح میدهم.
2
گردوخاک
گردوغبار
1.Usó la aspiradora de mano para quitar el polvo de los estantes.
1. از یک جاروبرقی کوچک استفاده کردم تا گردوخاک قفسهها را پاک کنم.
کلمات نزدیک
vitamina
antiséptico
antibiótico
analgésico
espray nasal
insulina
efecto secundario
jarabe para la tos
dosis
fecha de caducidad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان