1 . تدارکات
[اسم]

los preparativos

/pɾˌepaɾatˈiβos/
قابل شمارش جمع

1 تدارکات مقدمات

  • 1.Melisa está ocupadísima con los preparativos para su boda.
    1. "ملیسا" به‌شدت مشغول تدارکات عروسی‌اش است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان