خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سخنرانی
2 . عرضه
[اسم]
la presentación
/pɾˌesɛntaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: presentaciones]
1
سخنرانی
ارائه، نطق
1.En su presentación sobre psicología clínica, Pepe habló de la situación de un amigo.
1. در سخنرانیاش درمورد روانشناسی بالینی، "پپه" درمورد وضعیت یکی از دوستانش صحبت کرد.
2
عرضه
ارائه، معرفی
1.Solo se permitirá el acceso al recinto mediante la presentación de la entrada.
1. دسترسی به فضای حصارکشیشده فقط با ارائه بلیت امکانپذیر است.
کلمات نزدیک
profesor
carpeta
portapapeles
sello de goma
proyector
médico
enfermero
piloto
azafato
arquitecto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان