1 . جلوگیری کردن
[فعل]

prevenir

/pɾˌeβenˈiɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: previne] [حال: prevengo] [گذشته: previne] [گذشته کامل: prevenido]

1 جلوگیری کردن پیشگیری کردن

  • 1.Las vacunas suponen una forma de prevenir muchas enfermedades graves.
    1. واکسن‌ها راهی برای جلوگیری از بیماری‌های خطرناک بسیاری هستند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان