[فعل]

provocar

/pɾˌoβokˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: provoqué] [حال: provoco] [گذشته: provoqué] [گذشته کامل: provocado]

1 باعث شدن موجب شدن، ایجاد کردن

  • 1.La huelga de pilotos provocará el caos en los aeropuertos.
    1. اعتصاب خلبان‌ها باعث ایجاد بی‌نظمی در فرودگاه‌ها می‌شود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان