Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . ریباند (بسکتبال و...)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el rebote
/reβˈote/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: rebotes]
1
ریباند (بسکتبال و...)
(گرفتن توپ در نتیجه پرتاب ناموفق بازیکن حریف)
1.Marlon atrapó la bola después del rebote y la encestó en la red.
1. "مارلون" بعد از ریباند توپ را گرفت و آن را در سبد انداخت.
کلمات نزدیک
reclamación
queja
provocar
prevenir
portería
rechazo
renunciar
repercusión
réplica
reto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان