خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدرس دانشگاه
2 . معلم
[اسم]
el profesor
/pɾˌofesˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: profesores]
[مونث: profesora]
1
مدرس دانشگاه
استاد دانشگاه
1.Le ofrecieron un puesto de profesora en el departamento de química de la Universidad de Pittsburgh.
1. به او شغل استاد دانشگاه در بخش شیمی دانشگاه پیتسبورگ را پیشنهاد کردند.
2
معلم
1.La Sra. Romero es mi profesora favorita.
1. خانم "رومرو" معلم محبوب من است.
کلمات نزدیک
carpeta
portapapeles
sello de goma
proyector
rotafolio
presentación
médico
enfermero
piloto
azafato
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان