خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشکک
[اسم]
la rótula
/rˈɔtula/
قابل شمارش
مونث
[جمع: rótulas]
1
کشکک
کاسه زانو
1.Tengo una luxación en la rótula y por eso me duele al andar.
1. کشکک زانویم در رفته و برای همین وقتی که راه میروم، دردم میآید.
کلمات نزدیک
omóplato
cráneo
esqueleto
clavícula
costilla
cartílago
mandíbula
hueso nasal
espina dorsal
tobillo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان