خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گزارش
[اسم]
el reportaje
/rˌepɔɾtˈaxe/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: reportajes]
1
گزارش
مقاله
1.Leí un excelente reportaje sobre los beneficios del yoga en una revista.
1. من در یک مجله گزارش بسیار خوبی درمورد فواید یوگا خواندم.
کلمات نزدیک
repartir
relato
reconocido
publicación
proporcionar
rodar
santísimo
taquillero
tambor
titular
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان