خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رتوش کردن (عکس)
[فعل]
retocar
/rˌetokˈaɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: retoqué]
[حال: retoco]
[گذشته: retoqué]
[گذشته کامل: retocado]
صرف فعل
1
رتوش کردن (عکس)
1.El fotógrafo retocó todas las fotos de la boda antes de ponerlas en el álbum.
1. قبل از اینکه عکاس تصاویر را در آلبوم بگذارد، تمام عکسها را رتوش کرد.
کلمات نزدیک
ordenación
finalizado
manipular
actuar
fase
disparar
nitidez
versión
extraíble
fecha de nacimiento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان