خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جدایی
[اسم]
la separación
/sˌepaɾaθjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
جدایی
متارکه
1.Nuestra separación fue amistosa, pero no seguimos en contacto.
1. جدایی ما دوستانه بود، اما دیگر باهم در ارتباط نیستیم.
کلمات نزدیک
salir con
romper con alguien
relación
pareja de hecho
padres adoptivos
becario
carta de presentación
comercial
contratar
contrato
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان