خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحمل کردن
[فعل]
soportar
/sˌopɔɾtˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: soporté]
[حال: soporto]
[گذشته: soporté]
[گذشته کامل: soportado]
صرف فعل
1
تحمل کردن
1.Su marido la dejó porque no podía soportar sus mentiras.
1. شوهرش او را ترک کرد، زیرا دیگر نمیتوانست دروغهایش را تحمل کند.
کلمات نزدیک
poesía
obra de teatro
musical
excursión
vivo
celebrar
día de fiesta
camilla
centro de salud
examinar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان