خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کر
[صفت]
sordo
/sˈɔɾðo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sorda]
[جمع مونث: sordas]
[جمع مذکر: sordos]
1
کر
ناشنوا
1.Louis aprendió el lenguaje de señas porque es sordo.
1. "لوئیس" زبان اشاره را یاد گرفت، زیرا ناشنوا است.
کلمات نزدیک
mudo
ciego
borracho
sobrio
sorprendido
culpable
amistoso
ocupado
sangriento
pálido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان