خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرعهکشی
[اسم]
el sorteo
/sɔɾtˈeo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: sorteos]
1
قرعهکشی
1.Compré un billete de lotería. El sorteo es el viernes.
1. من یک بلیت لاتاری خریدم. قرعهکشی روز جمعه است.
کلمات نزدیک
ser un gallina
reparto
rendimiento
rellenar
programa
tender
trapo
acceder
adelgazar
aspiración
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان