خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کثیفی
[اسم]
la suciedad
/sˌuθjeðˈad/
غیرقابل شمارش
مونث
1
کثیفی
آلودگی
1.Se quejó de la suciedad y el servicio deficiente del hotel.
1. او از کثیفی هتل و خدمات نامناسب آن شکایت کرد.
کلمات نزدیک
sociedad
repoblar
ozono
central nuclear
robar
jamón serrano
dopaje
espectáculo
interpretar
motociclismo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان