خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کار خانه (نظافت و آشپزی و...)
[اسم]
las tareas domésticas
/taɾˈɛas ðomˈɛstikas/
قابل شمارش
جمع مونث
1
کار خانه (نظافت و آشپزی و...)
1.Mi pareja y yo acordamos que ella trabajaría mientras yo criaba a los niños y hacía las tareas domésticas.
1. من و همسرم توافق کردیم که او بیرون از خانه کار کند و من بچهها را بزرگ کنم و کارهای خانه را انجام بدهم.
کلمات نزدیک
hacer la colada
negociar
ayudante
frecuentemente
comparable
desván
bello
higiene
centro de belleza
relajante
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان