1 . زمین 2 . خاک 3 . خشکی
[اسم]

la Tierra

/tjˈɛra/
غیرقابل شمارش مونث

1 زمین سیاره زمین

  • 1.Los astronautas dicen que la Tierra parece una canica azul.
    1. فضانوردان می‌گویند که سیاره زمین شبیه یک تیله آبی است.
[اسم]

el tierra

/tjˈɛra/
غیرقابل شمارش مذکر

1 خاک

  • 1.La tierra de aquí es muy fértil.
    1. خاک اینجا بسیار حاصلخیز است.

2 خشکی (la tierra)

  • 1.Después de dos meses en alta mar, vimos tierra.
    1. پس از دو ماه در دریا بودن، خشکی دیدیم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان