خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اورژانس (در بیمارستان)
[اسم]
las urgencias
/uɾxˈɛnθjas/
قابل شمارش
جمع مونث
1
اورژانس (در بیمارستان)
1.Al niño no le baja la fiebre. Lo mejor será llevarlo a urgencias.
1. تب پسربچه پایین نمیآید. بهتر است که او را به اورژانس ببریم.
کلمات نزدیک
tratamiento
soltar
retrasar
recomendar
público
activista
adolescente
afluencia
anudado
apuesta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان