خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشرو
[اسم]
la vanguardia
/baŋɡwˈaɾðja/
قابل شمارش
مونث
[جمع: vanguardias]
1
پیشرو
آوانگارد، پیشروبودن
1.Los autores de estas obras innovadoras representan la vanguardia de la literatura.
1. نویسندگان این آثار خلاقانه پیشروبودن ادبیات را نشان میدهند.
کلمات نزدیک
tamal
sorbo
somnolencia
sede
saborizante
variar
afecto
agitado
alcalde
antónimo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان