خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دامپزشک
[اسم]
el veterinario
/bˌetɛɾinˈaɾjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: veterinarios]
[مونث: veterinaria]
1
دامپزشک
1.El veterinario confirmó que nuestra perra está embarazada.
1. دامپزشک تأیید کرد که سگمان حامله است.
کلمات نزدیک
farmacéutico
detective
quiropráctico
dentista
químico
partero
cirujano
primer ministro
ministro
cocinero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان