خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سفر کردن
[فعل]
viajar
/bjaxˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: viajé]
[حال: viajo]
[گذشته: viajé]
[گذشته کامل: viajado]
صرف فعل
1
سفر کردن
1.Mi novio y yo vamos a viajar a Ecuador este invierno.
1. دوستپسرم و من زمستان امسال به اکوادور سفر خواهیم کرد.
کلمات نزدیک
vacación
transporte
tarjeta
submarinismo
puntual
viaje
a menudo
acostar
alguno
apertura
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان