خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صدا
[اسم]
la voz
/bˈɔθ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: voces]
1
صدا
1.Hablé por teléfono con un chico que tenía una voz bonita.
1. من تلفنی با پسری حرف زدم که صدای زیبایی داشت.
کلمات نزدیک
aviso
gobernar
servir
patrón
guerra
energía
caza
probable
paseo
creer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان