خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبمیوه
[اسم]
el zumo
/θˈumo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: zumos]
1
آبمیوه
آب (میوه)
1.Me encanta el zumo de naranja natural.
1. من آب پرتقال طبیعی خیلی دوست دارم.
کلمات نزدیک
tarta de manzana
tarta de chocolate
sándwich mixto
reservar
menú del día
compañero de clase
una botella de leche
una docena de huevos
ir de compras
pasta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان