خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . امن
2 . بااعتمادبهنفس
3 . بیمه
[صفت]
seguro
/seɣˈuɾɔ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: segura]
[جمع مونث: seguras]
[جمع مذکر: seguros]
1
امن
1.El lugar más seguro de la casa durante un tornado es el sótano.
1. امنترین جای خانه در طوفان، زیرزمین است.
2
بااعتمادبهنفس
1.Ahora soy una persona más segura que lo que era de más joven.
1. اکنون من نسبت به زمانی که جوان بودم فرد بااعتمادبهنفستری هستم.
[اسم]
el seguro
/seɣˈuɾɔ/
غیرقابل شمارش
مذکر
3
بیمه
1.Después del accidente me subieron la prima de seguro de coche.
1. پس از تصادف مبلغ پرداختی بیمه اتومبیلم را بیشتر کردند.
کلمات نزدیک
cansado
solitario
orgulloso
satisfecho
sediento
corto
largo
redondo
pequeño
grande
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان