خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (به طور) ناگهانی
[عبارت]
à l’improviste
/alɛ̃pʀɔvist/
1
(به طور) ناگهانی
غیر منتظره
1.Même si elle arrive à l'improviste, on sera bien heureux.
1. حتی اگر غیر منتظره هم بیاید ما خوشحال خواهیم شد.
2.Mes beaux-parents ont débarqué chez nous à l'improviste.
2. خانوادهی همسرم به طور ناگهانی سر ما خراب شدند [نزد ما اتراق کردند].
تصاویر
کلمات نزدیک
à l’arrivée
à l’aide !
à long terme
à la sortie de
à la racine
à motifs cachemire
à pas de loup
à peine
à perte de vue
à petit budget
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان