خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موعد پرداخت
[اسم]
l'échéance
/eʃeɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
موعد پرداخت
موعد مقرر، سر رسید
1.Cette facture vient à échéance le 3 de ce mois.
1. این فاکتور، سوم این ماه به موعد پرداخت (ش) میرسد.
2.L'échéance du paiement est la semaine prochaine.
2. موعد مقرر پرداخت هفته آینده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
échu
échouer
échoppe
échoir
échographie
échéancier
échéant
éclabousser
éclair
éclairage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان