خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شطرنجی (طرح)
2 . (مربوط به) اسکاتلند
3 . (فرد) اسکاتلندی
[صفت]
écossais
/ekɔsɛ/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: écossaise]
[مذکر قبل از حرف صدادار: écossais]
[جمع مونث: écossaises]
[جمع مذکر: écossais]
1
شطرنجی (طرح)
1.Elle portait une grande écharpe écossaise.
1. او یک شال شطرنجی بزرگ پوشیده بود.
2.Le tissu écossais vous va vraiment bien.
2. پارچه شطرنجی به شما واقعا میآید.
2
(مربوط به) اسکاتلند
اسکاتلندی
1.J'aime beaucoup la cuisine écossaise.
1. من آشپزی اسکاتلندی را خیلی دوست دارم.
[اسم]
l'Écossais
/ekɔsɛ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Écossais]
[مونث: Écossaise]
3
(فرد) اسکاتلندی
1.Ma sœur a épousé un Écossais.
1. خواهرم با یک (فرد) اسکاتلندی ازدواج کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
écoresponsable
écorché
écorchure
écorcher
écorce
écosse
écosser
écosystème
écot
écotourisme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان