خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پهن کردن
2 . گسترش دادن
[فعل]
élargir
/elaʁʒˈiʁ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: élargi]
[حالت وصفی: élargissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پهن کردن
بزرگتر کردن
1.Ils vont élargir la route.
1. آنها جاده را پهن خواهند کرد.
2.Le but de la glace est d'élargir la pièce.
2. هدف [نصب] آینه این است که اتاق را بزرگتر کند.
2
گسترش دادن
توسعه دادن
1.L'entreprise va élargir sa gamme de produits.
1. شرکت گستره محصولاتش را توسعه خواهد داد.
2.La police a élargi la zone de recherche à la ville entière.
2. پلیس محل جستجو را به کل شهر گسترش داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
élancé
élancer
élancement
élan
élaguer
élargissement
élastique
élastomère
électeur
élection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان