خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دفع کردن
[فعل]
évacuer
/evakɥe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: évacué]
[حالت وصفی: évacuant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
دفع کردن
تخلیه کردن
1.Il prend un médicament pour évacuer les toxines.
1. او برای دفع کردن سموم دارویی مصرف میکند.
2.Nous avons dû évacuer ces lieux à cause d'une inondation.
2. ما باید به دلیل سیل این مکانها را تخلیه کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
évacuation
été
étymologie
étuve
étui
évader
évaluable
évaluation
évaluer
évangile
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان