خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به یاد آوردن
[اسم]
l'évocation
/evɔkasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
به یاد آوردن
تجدید خاطره کردن
1.Il sourit à l'évocation de ce souvenir.
1. او در به یاد آوردن این خاطره لبخند زد.
2.L'évocation de ces événements est encore douloureuse.
2. به یاد آوردن این اتفاقها هنوز دردناک است.
تصاویر
کلمات نزدیک
évocateur
éviter
évitable
évincer
évier
évoluer
évolutif
évolution
évolutionniste
évolué
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان