1 . خوش برخورد 2 . گرم و صمیمانه
[صفت]

accueillant

/akœjɑ̃/
قابل مقایسه

1 خوش برخورد مهمان‌نواز

  • 1.Le personnel de l’hôtel est accueillant et attentionné.
    1. پرنسل هتل خوش برخورد و باملاحظه هستند.
  • 2.Les Québécois sont très accueillants.
    2. اهالی "کبک" (مردمان اهل "کبک") بسیار مهمان نوازند.

2 گرم و صمیمانه

  • 1.Ce couple possédait une maison accueillante.
    1. این زوج مالک یک خانه گرم و صمیمانه بودند.
  • 2.L'hôtel était modeste, mais accueillant et confortable.
    2. هتل محقر بود اما گرم و صمیمانه و راحت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان