[فعل]

accueillir

/akœjiʀ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: accueilli] [حالت وصفی: accueillant] [فعل کمکی: avoir ]

1 استقبال کردن پذیرایی کردن، به پیشواز رفتن

مترادف و متضاد recevoir
  • 1.Je suis heureux d'accueillir nos invités chinois.
    1. از استقبال کردن از مهمانان چینی‌مان خوشحالم.
  • 2.Je vais accueillir mon amie à l'aéroport.
    2. من [برای] استقبال کردن از دوستم به فرودگاه می‌روم.
Accueillir quelqu'un à bras ouverts
از کسی با آغوش باز استقبال کردن
Accueillir quelqu'un froidement
از کسی به‌سردی استقبال کردن

2 پناه دادن جا دادن

مترادف و متضاد héberger loger
Accueillir des immigrants/réfugiés/handicapés
به مهاجران/پناهجویان/معلولان پناه دادن
  • Il accueille les réfugiés chaque année.
    او هر سال به پناهجویان پناه می‌دهد.

3 دریافت کردن گرفتن

مترادف و متضاد prendre recevoir
accueillir une nouvelle/déclaration/prestation
خبری/اظهارنامه‌ای/خدماتی... را دریافت کردن
  • Comment a-t-il accueilli cette nouvelle ?
    او چطور این خبر را دریافت کرد؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان