[اسم]

l'accusation

/akyzasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 اتهام

  • 1.Finalement, son accusation ne reposait sur rien de concret.
    1. در نهایت اتهامش هیچ مبنای حقیقی [عینی] نداشت.
  • 2.Le prisonnier s'est défendu lui-même contre les accusations.
    2. زندانی از خودش در برابر اتهامات دفاع می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان