خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متهم کردن
[فعل]
accuser
/akyze/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: accusé]
[حالت وصفی: accusant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
متهم کردن
1.Elle a accusé sa petite sœur de lui voler des vêtements.
1. او خواهر کوچکش را به دزدیدن لباسهایش متهم کرد.
2.Il est accusé de meurtre.
2. او به قتل متهم شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
accusation
accusateur
accumuler
accumulation
acculturation
accusé
accès
accédant
accéder
accélérateur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان