خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هنرپیشه
[اسم]
l'acteur
/aktœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: acteurs]
[مونث: actrice]
1
هنرپیشه
بازیگر
مترادف و متضاد
artiste
comédien
spectateur
témoin
1.Billy Zane est un acteur, producteur et réalisateur américain.
1. "بیلی زین" هنرپیشه، تهیهکننده و کارگردان آمریکایی است.
La palme de la meilleure actrice
نخل طلای بهترین بازیگر زن
jouer dans un film/une pièce de théàtre...
در فیلمی/نمایشی...بازی کردن
Juliette Binoche est une actrice française qui a joué dans beaucoup de films.
"ژولیت بینوش" هنرپیشه فرانسوی است که در فیلمهای زیادی بازی کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
acte notarié
acte de naissance
acte d'accusation
acte
acrylique
acteur-clé
actif
actif et le passif
action
actionnaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان