خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرزندخواندگی
2 . تصویب
[اسم]
l'adoption
/adɔpsjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
فرزندخواندگی
1.L'adoption est un processus long et fastidieux.
1. فرزندخواندگی یک جریان طولانی و خستهکننده است.
2.Nous le savons, l'adoption est un processus coûteux.
2. ما این را میدانیم، فرزندخواندگی یک جریان هزینهبر است.
2
تصویب
پذیرفتن
1.L'adoption de ce projet de loi fut très rapide.
1. پذیرفتن این پروژه قانونی بسیار سریع بود.
2.L'adoption de cette loi était inévitable.
2. تصویب این قانون غیرقابل اجتناب بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
adoptif
adopter
adonner
adolescent
adolescence
adopté
adorable
adorateur
adoration
adorer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان