خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمک هزینه
[اسم]
l'allocation
/alɔkasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
کمک هزینه
1.Je reçois des allocations de l'État pour mes deux enfants.
1. من برای دو فرزندم کمک هزینههای دولتی میگیرم.
2.Les étudiants peuvent recevoir une allocation logement mensuelle.
2. دانشجویان میتوانند یک کمک هزینه مسکونی ماهیانه دریافت کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
allié
alligator
allier
alliance
alliage
allocution
allongement
allonger
allongé
allouer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان