خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آب دادن (به گیاهان)
[فعل]
arroser
/aʀoze/
فعل گذرا
[گذشته کامل: arrosé]
[حالت وصفی: arrosant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
آب دادن (به گیاهان)
1.Il faut arroser les radis tous les jours.
1. باید هرروز به تربچهها آب داد.
2.Mon père prend soin du jardin et adore arroser les plantes.
2. پدرم از باغچه مراقبت میکند و عاشق آب دادن به گیاهان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
arrosage
arrondissement
arrondir les fins de mois
arrondir les angles
arrondir
arroseur
arrosoir
arrêt
arrêt maladie
arrêter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان