خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حمله
[اسم]
l'assaut
/aso/
قابل شمارش
مذکر
1
حمله
هجوم، یورش
1.L'armée a repoussé tous les assauts de l'ennemi.
1. ارتش تمام حملات دشمن را دفع کرد.
2.Le commandant a donné l'ordre à ses troupes de commencer l'assaut.
2. فرمانده به سپاهیانش دستور شروع حمله را داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
assassiner
assassinat
assassin
assaisonner
assaisonnement
assedic
assemblage
assembler
assembleur
assemblée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان