خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کشش
[اسم]
l'attrait
/atʀɛ/
قابل شمارش
مذکر
1
کشش
جذابیت
1.La solitude a pour elle beaucoup d'attrait.
1. تنهایی برای او خیلی جذابیت دارد.
2.Le journaliste avait un attrait pour les sciences occultes.
2. روزنامهنگار نسبت به علوم ماوراطبیعه کشش داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
attraction
attractif
attouchement
attitude
attitré
attraper
attrayant
attribuer
attribut
attribution
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان