خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حکومت مطلق
[اسم]
l'autocratie
/otokʁasi/
قابل شمارش
مونث
1
حکومت مطلق
حکومت مستقل
1.Je parle des relations entre la démocratie occidentale et l'autocratie russe.
1. من از ارتباطات بین دموکراسی غربی و حکومت مطلق روس صحبت میکنم.
2.Les dictateurs pratiquent l'autocratie.
2. دیکتاتورهای حکومت مطلق برقرار میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
autocollant
autochtone
autocar
autobus
autobiographique
autocuiseur
autodestructeur
autodestruction
autodidacte
autodéfense
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان