خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دور تا دور
2 . اطراف
[قید]
autour
/otuʀ/
غیرقابل مقایسه
1
دور تا دور
گرداگرد
1.Ce village est très joli avec ces vignes autour.
1. این دهکده بسیار زیباست با درختهای مو [تاک] گرداگردش.
2.Elle a noué un ruban autour du cadeau.
2. او یک ربان دور تا دور هدیه گره زد [بست].
2
اطراف
پیرامون
تصاویر
کلمات نزدیک
autoroutier
autoroute
autorités
autorité
autoritaire
autre
autrefois
autrement
autriche
autrichien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان