خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرستاری (از کودک)
[اسم]
le babysitting
/babisitiŋ/
قابل شمارش
مذکر
1
پرستاری (از کودک)
1.Il doit faire du babysitting.
1. او باید پرستاری (از کودک) انجام بدهد.
2.Le babysitting permet de soulager les parents.
2. پرستاری (از کودک) به والدین آرامش میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
baby-sitter
baby-foot
babouin
babouche
babiole
bac
bac + 3
bac + 4
bac à compost
bac à fleurs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان