خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دعوا
[اسم]
la bagarre
/baɡˈaʁ/
قابل شمارش
مونث
1
دعوا
نزاع، کتککاری
1.Des bagarres ont éclaté entre la police et les manifestants.
1. گزارش نزاعی بین پلیس و تظاهرات کنندگان داده شده است.
2.Je me suis trouvé pris dans la bagarre.
2. دیدم وسط دعوا هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
bagagiste
bagage à main
bagage cabine
bagage
bafouiller
bagarrer
bagarreur
bagatelle
bagne
bagout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان