خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بانداژ
[اسم]
le bandage
/bɑ̃dˈaʒ/
قابل شمارش
مذکر
1
بانداژ
باند پیچی
1.Elle a un bandage à la cheville.
1. ساق پایش باند پیچی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bancal
bancaire
banc de musculation
banc
banane
bande
bande dessinée
bande large
bande-annonce
bande-son
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان