خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلیت
2 . اسکناس
[اسم]
le billet
/bijɛ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: billets]
1
بلیت
مترادف و متضاد
bifton
bulletin
coupon
ticket
1.J'ai deux billets pour le spectacle de ce soir.
1. برای نمایش امشب دو بلیت دارم.
2.Vous ne pouvez pas y entrer sans billet.
2. شما نمی توانید بدون بلیت وارد آنجا شوید.
billet de bus/train/métro....
بلیط اتوبوس/قطار/مترو...
2
اسکناس
billet de 5 euros/2 dollars ...
اسکناس 5 یورویی/2 دلاری...
1. Donne-moi un billet de 5 euros.
1. یک اسکناس 5 یورویی به من بدهید.
2. Il a sorti un billet de son portefeuille et me l'a donné.
2. او از کیف پولش یک اسکناس درآورد و به من داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
bille
billard américain
billard
bilingue
bile
billetterie
billion
bimensuel
bimoteur
binaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان