خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نت سفید
2 . زن سفید پوست
3 . هروئین (محاورهای)
[اسم]
la blanche
/blˈɑ̃ʃ/
قابل شمارش
مونث
1
نت سفید
نت یک دوم
1.Blanche valant trois noires
1. نت سفید برابر سه نت سیاه
2
زن سفید پوست
1.Elle est blanche.
1. او زنی سفید پوست است.
3
هروئین (محاورهای)
1.ils ont saisi assez de blanche.
1. آنها به اندازه کافی هروئین برداشتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
blanc-bec
blanc de poulet
blanc d'œuf
blanc comme un lis
blanc comme un linge
blancheur
blanchi
blanchiment
blanchir
blanchisserie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان